غزلی نوشته مجنون،برسد به دست لیلی

ساخت وبلاگ

غزلی نوشته مجنون،برسد به دست لیلی
نَفَسم بگو کجایی که ستاره ی سهیلی؟!

دو سه خط گلایه دارم، که به عرض میرسانم:
من و میل اینچنینی!!!تو چرا بدون میلی؟!

همه شب به انتظارت، غزلی سروده ام تا
تو یِ بی وفا بدانی ،که دلم گرفته ! خیلی

نَنَویسم از نبودت؟؟! به خدا نمیتوانم
چه کنم گُلم؟...بمیرم؟بروم زیر تریلی؟

تو که پیش من نباشی،همه ی دار و ندارم...
قلمی...دفتر شعری، دو سه واژه ی طُفیلی

تو نماز نیمه شبها...تو نیایشی...نه شعری!
تو شبیهِ یک دعایی،که مقدسی! کُمیلی

من و پای لنگ شعرم،تو بگو چگونه روزی...
برسم به گَرد پایت؟ که قطار روی ریلی

نکند خبر نداری؟نَفَسم بیا که کار از...
غزل و گریه و هق هق،به خدا گذشته! سَیلی

که ز گونه های خیسم، همه شب چنان روانی
که نهار سرنوشتم،شده نوش جانِ لیلی

با تشکر از اقا ابوالفضل بابت ارسال این شعر زیبا

جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار...
ما را در سایت جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sms-persia بازدید : 1755 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 16:10